آخر سال
است و بی جيره مواجب مانده ايم
باز هم در
کار خود از هر جوانب مانده ايم
هر چقدری
که صلاح ماست آن را لطف کن
دست خالی
در پی لطفی مناسب مانده ايم
غالبا با
گريه ما احساس سيری ميکنيم
چند وقتی
می شود بی قوت غالب مانده ايم
پای ما
امسال هم در خيمه ی تو وا نشد
عذر می
خواهيم اگر جزو اجانب مانده ايم
تو تماما
سيزده قرن است حاضر مانده ای
ما تماما
سيزده قرن است غايب مانده ايم
روز و شب
بازار در بازار دنيا می خريم
جای تو
درگير عيد و اين مطالب مانده ايم
لطف مستاجر
شدن ديدار صاحبخانه است
آه ما
محروم از ديدار صاحب مانده ايم
چه بهاری
مانده وقتی مادر ما را زدند
پا به پای
تو به سوگ اين مصائب مانده ايم
تا قباله
پاره شد بند دل ما پاره شد
تا به الان
در غم سيلی غاصب مانده ايم
اين سه
ماهه دم به دم دلواپسش هستيم ما
در کنار
بستر مادر مراقب مانده ايم
سيد پوريا
هاشمی
:: برچسبها:
سید پوریا هاشمی ,
آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر امام زمان ,
شعر مهدوی ,
شعر مذهبی ,
شعر در وصف امام زمان ,
شعر برای امام زمان ,
اشعار مهدوی ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر برای صاحب الزمان ,
شعر در وصف حضرت مهدی ,
شعر در وصف صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 130