اين
من و هجر تو و حال به هم ريخته ام
رحم
کن بر من و احوال به هم ريخته ام
منم
آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر
به زيرم سر اعمال به هم ريخته ام
آرزو
داشتم امسال بيايم عرفات
گريه
دار از غم هر سال به هم ريخته ام
هر
دل آشفته پی هم نفسی می گردد
چند
وقتی است به دنبال به هم ريخته ام
به
گمانم که قرار است نبينم رويت
با
غمت خورده رقم فال به هم ريخته ام
درد،
بالاتر از اين نيست برايم انگار
دوری
از توست در اقبال به هم ريخته ام
خوش
به حال شهدايی که سبکبال شدند
به
پريدن نرسد بال به هم ريخته ام
همه
دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت
با خبر از حال به هم ريخته ام
به
تو و گريه هنگام غروبت سوگند
فکر
جدّ تو و گودال به هم ريخته ام
چه
کنم دست خودم نيست دلم بی تاب است
وقت
آوارگی قافله ی ارباب است
رضا
رسول زاده
:: برچسبها:
رضا رسول زاده ,
این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر امام زمان ,
شعر امام زمان و محرم ,
شعر محرم و امام زمان ,
شعر مهدوی ,
شعر محرمی ,
شعر درباره صاحب الزمان ,
شعر برای حضرت مهدی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 190