شرمنده ام
که باز امیدم ، امید نیست
سالی که بی
تو نو شود آقا جدید نیست
قفلی که
خورده بر درِ شادی مگر خودت
برگردی و
نشان بدهی بی کلید نیست
قربان و
فطر ، مبعث و نوروز یا غدیر
این عیدها
بدون تو اصلا سعید نیست
اینجا اگر
چه رو به فراوانی است شیخ
امّا چه
فایده که یکی شان مفید (1) نیست
کار خدا به
دست خدا ناشناس هاست
از این همه
یزید ، یکی بایزید (2) نیست
وقتی که
هست نامه ی اعمال من سیاه
بیراه نیست
بختم اگر رو سپید نیست
اینجا که
کوچه هاش به نام شهید شد (3)
حال و هواش
در خور نام شهید نیست
دوری و درد
، بیش تر از این مخواه چون
نایی برای
گفتن " هَل مِن مَزید " نیست
هستیم پای
بیعتت ، آری ، خلاف این
در شأن آن
که عشق تو را برگزید نیست
حنظله
ربانی
1- شیخ مفید : عالم برجسته
ی شیعه قرن چهارم
2- بایزید بسطامی :
بزرگترین عارف قرن سوم
3- شهری که کوچه هاش به
نام شهید نیست ( امیری اسفندقه )