چه ديده ها که دوخته
به در شده و نيامدي
چه عمرها ز دوري تو
سر شده و نيامدي
چه روزها که تا به شب
نام توبرده شد به لب
چه چشمها که از غم تو
تر شده و نيامدي
شنيده بودم از کسي که
با بهار مي رسي
ببين که از بهار هم
خبر شد و نيامدي
بيا ببين در اين جهان
امام خوب و مهربان
اسير فتنه ي زمان بشر
شد و نيامدي
تمام غصه ام همين شده
که گويم اين چنين
و امشبم بدون تو سحر
شد و نيامدي
صبا به يار آشنا بگو
که شاعر شما
ز دوري رخ تو خونجگر
شد و نيامدي
از اين زمانه خسته ام
بيا که دلشکسته ام
به حق مادری که منتظر
شد و نيامدي
سيدمجتبی شجاع
:: موضوعات مرتبط:
:: برچسبها:
سید مجتبی شجاع ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
اشعار درباره امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 200