ساعت
پير زمان جا مانده در خواب زمستانی
نبض
دنيا می تپد در اضطرابی تلخ و طولانی
فصل
رويش دفن شد دربارش تاريکی، اما عشق!
دست
خورشيد يت کو تا اين ورق ها را بگردانی؟
شهرزاد
از آن هزار و يکشب خود قصه می بافد
ما
هزار و چند ساليم از غمت در مثنوی خوانی
خط
به خط انتظارت را شديم از بَر ببين کافيست؟
دفتر
دنيا پُر است از خط خطی هايی که پنهانی...
می
نوشتيم و غلط از آب در می آمد اما حيف ،
هيچ
از امضایمان پيدا نشد رد پشيمانی
آن
قدر در پيچ و تاب زندگی غرق هوس بوديم
بادبان
عقلمان افتاد در امواج عصيانی
رو
به ساحل پيش رفتيم از پی يک روشنايی که
"نور
بود اما فقط ازچشم گرگان بيابانی"
اين
جهان درحال تغيير است جز مايی که در زندان
يک
به يک خط می زنيم اين روزها را روی پيشانی...
زهرا محمودی
:: برچسبها:
زهرا محمودی ,
ساعت پیر زمان جا مانده در خواب زمستانی ,
باب دل ,
نبض دنیا می تپد در اضطرابی تلخ و طولانی ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر امام زمان ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر برای امام زمان ,
شعر آیینی ,
شعر مهدوی ,
مهدی ,
منجی ,
شعر برای صاحب الزمان ,
شعر در وصف صاحب الزمان ,
شعر مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 13
|
مجموع امتياز : 65
:: ادامه مطلب ...