آيينه
باخبر شده از ماجرايمان
ديگر بس
است رنگ ندارد حنايمان
يک عمر
مخفيانه دم از خويش می زديم
تا ناگهان
ظهور مهم شد برايمان!
ما اهل
غيبتيم ولی در حضور او
منت
گذاشتيم برای دعايمان
گفتيم از
ازل سرِ کاريم و بعد از آن
تعطيل شد
برای ابد جمعه هايمان
کو؟ پس
کجاست چشمِ سزاوار ديدنش؟
گوش فلک که
کر شده از ادعايمان
در بال هايمان
هوسی جز قفس نماند
پرواز می کنيم
به قدر هوايمان
داديار
حامدی
:: برچسبها:
دادیار حامدی ,
آیینه با خبر شده از ماجرایمان ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر مهدوی ,
شعر امام زمان ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر برای صاحب الزمان ,
شعر آیینی ,
شعر مذهبی ,
شعر در وصف امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 23
|
مجموع امتياز : 115