هر
شب يتيم توست دل جمکرانی ام
جانم
به لب رسيده بيا يار جانی ام
از
باد ها نشانی تان را گرفته ام
عمری
است عاجزانه پی آن نشانی ام
طِی
شد جوانی من و رؤيت نشد رُخت
"شرمنده ی جوانی از اين زندگانيم"
با
من بگو که خيمه کجا می کنی به پا
آخر
چرا به خاک سيه می نشانی ام
در
اين دهه اگر چه صدايت گرفته است
يک
شب بخوان به صوت خوش آسمانی ام
در
روضه احتمال حضورت قوی تر است
شايد
به عشق نام عمويت بخوانی ام
هم
پير قد خميدگی زينب توام
هم
داغ دار آن دو لب خيزرانی ام
اين
روزها که حال مرا درک می کنی
بگذار
دست بر دل آتشفشانی ام
در
به دری برای غلام تو خوب نيست
تأييد
کن که نوکر صاحب زمانی ام
عباس
احمدی
:: برچسبها:
عباس احمدی ,
هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر امام زمان و محرم ,
شعر امام زمانی و محرم ,
شعر مهدوی ,
شعر مذهبی ,
شعر محرم ,
محرم ,
شعر درباره امام زمان ,
شعر در وصف صاحب الزمان ,
اشعار مهدوی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 195