باب دل : مجموعه اشعار مهدوی

هوای شهر بهاری ولی غم انگيز است

بهار اگر تو نباشی شبيه پائيز است

دلم هوای تو کرده چه ميشود آيی

ببين که کاسه صبرم ز غصه لبريز است

قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش

ولايت تو ندارد فقير و بی چيز است

به انتظار قدومت مسافر زهرا

ببين که جمعه به جمعه گدا سحر خيز است

به عالمی نفروشم دمی ز حالم را

که انتظار فرج قيمتی ترين چيز است

شنيده ام که به سختی جدا شدند از هم

در شکسته که با مادرت گلاويز است

فقط تويی که زيارت نموده ای هر شب

امام زاده ی نازی که بين دهليز است

يگانه مرهم ياس شکسته سينه بيا

غريب خسته دل و دلبر مدينه بيا

محمود مربوبی